به پایان نیاندیشم

ساخت وبلاگ

سلام دنیام

"امشب از آسمان دیدهٔ تو، روی شعرم ستاره می بارد، در سکوت سپید کاغذها، پنجه هایم جرقه می کارد. شعر دیوانهٔ تب آلودم، شرمگین از شیار خواهشها، پیکرش را دو باره می سوزد، عطش جاودان آتش ها. آری آغاز ، دوست داشتن است، گرچه پایان راه ناپیداست، من به پایان دگر نیندیشم، که همین دوست داشتن زیباست. آه ، بگذار گم شوم در تو، کس نیابد دگر نشانهٔ من، روح سوزان و آه مرطوبت، بوزد بر تن ترانهٔ من. آه، بگذار زین دریچهٔ باز، خفته در پرنیان رویاها، با پر روشنی سفر گیرم، بگذرم از حصار دنیاها، دانی از زندگی چه می خواهم، من تو باشم ، تو ، پای تا سر تو، زندگی گر هزار باره بود، بار دیگر تو ، بار دیگر تو. بس که لبریزم از تو می خواهم، چون غباری ز خود فرو ریزم، زیر پای تو سر نهم آرام، به سبک سایهٔ تو آویزم."

فروغ جان مرسی که اینقد قشنگ،حس قشنگمو، فوق العاده قشنگ فریاد زدی. حسی که به دنیای قشنگم دارم، حسی فراتر از همه حس هایی که قابل بیان است و می باشد. حسی که فقط میتوان حسش کرد نه نوشتنی است نه گفتنی. بهله! من به پایان نیاندیشم که همین دوست داشتن زیباست. دنیام! با تو هیچ وقت پایان آغاز نمی گردد. با تو همیشه آغاز، آغاز میگردد. پس ای همدم روزگار، ای مونس غمگسار، ای با رخ چون بهار، ای زندگی، جانی و دلی. ای دل و جانم همه تو، ای هستی من، نیستی من و هستی همه تو. من نیست شدم در تو، از آنم همه تو. عشقت در دلم، ای در دل من، میل و تمنا همه تو. واندر سر من مایه‌ی سودا همه تو.  امروز همه تویی و فردا همه تو. من همه تو، تو همه من.به ! که چه زیباست این امروز و فرداها همه با تو. پس چرا به پایان اندیشم!!؟؟ 

تولدت مبارک...
ما را در سایت تولدت مبارک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehsan2nya بازدید : 104 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 18:09